گزارش تفصیلی پنجمین نشست تخصصی دانشگاه کارآفرین از نظر تا عمل
پنجمین نشست از سلسله نشستهای «آینده دانشگاهها در ایران؛ جامعهمحوری و کارآفرینی» با عنوان «ارزشها و سیاستهای کلان حاکم بر دانشگاههای آینده» چهارشنبه ۲۹ بهمنماه ۹۹ برگزار شد.
میزگرد «ارزشها و سیاستهای کلان حاکم بر دانشگاههای آینده» با حضور دکتر خسرو پیری، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر یعقوب مهارتی، مدیر برنامه، بودجه و نظارت راهبردی دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر رضا نقی زاده، مشاور معاون پژوهش و فناوری وزارت عتف و عضو هیئتمدیره انجمن مدیریت فناوری و نوآوری و دکتر مژگان سمندی اشتهاردی، عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بهصورت مجازی برگزار شد.
دکتر اشتهاردی بعد از معرفی سخنرانان پنجمین نشست و مباحث مطرحشده در نشستهای پیشین در زمینه روندهای کلان و تغییرات محوری به ترتیب از سخنرانان حاضر دعوت کرد به ارائه نظرات و پیشنهادات خود در خصوص ارزشهای کلان حاکم بر دانشگاههای آینده بپردازند.
درصورتیکه اکوسیستم نوآوری در دانشگاه شکل بگیرد فرهنگ نوآوری، خلاقیت، کارآفرینی، ثروت آفرینی و حتی روحیه مسئولیتپذیری نیز ناخودآگاه متبلور میشود.
در ادامه دکتر پیری، دو نکته در این باب را مطرح کردند. اولین نکته، دانشگاهها نقطه برجسته جامعه محسوب میشوند. لذا مجموعه ارزشهای دانشگاه بایستی انعکاسی از ارزشهای جامعه باشد. در اصل دانشگاهها باید نمایانگر چکیده ارزشهای جامعه باشند. که در ارزش شماره ۱ بیانیه به آن اشارهشده است.به عبارتی ارزشهای ارزشمند جامعه باید در نظام دانشگاهی حاکم باشد. و دومین نکته، توانایی دانشگاه برای اثربخشی در جامعه درگرو آیندهنگری (پیشبینی آینده) است. دکتر پیری، به اهمیت ارزش روحیه مسئولیتپذیری دانشگاه اشاره کرد و افزود دانشگاهی که از بطن جامعه تبلوریافته است، بایستی پاسخگویی به مسائل جامعه را در اولویت قرار دهد. دانشگاهها باید به نقش مسئولیتپذیری اهمیت ویژهای قائل شوند و به منصه اجرا برسانند. همچنین نگاه خلاقانه و نوآورانه به محیط جامعه ارزش دیگری است که به درک نیازهای جامعه میانجامد. فناوری و حل مسائل خروجی نگاه نوآورانه است. درصورتیکه اکوسیستم نوآوری در دانشگاه شکل بگیرد فرهنگ نوآوری، خلاقیت، کارآفرینی، ثروتآفرینی و حتی روحیه مسئولیتپذیری نیز ناخودآگاه متبلور میشود. و درنهایت اکوسیستم نوآوری از دانشگاه به سطح جامعه نیز منتقل میشود. لذا جامعه دانشگاهی بهعنوان نماینده جامعه با نگاه خلاقانه و نوآورانه تعریف میشود.
ارزشها و سیاستهای حاکم بر دانشگاههای آینده باید تبدیل به هنجارها شوند.
دکتر مهارتی ضمن مغتنم شمردن تقارن روز اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی بازمان برگزاری میزگرد جاری، به اهمیت مصادیق و تجارب اجرایی و عملیاتی مرتبط با ارزشها و سیاستهای مطرحشده در بیانیه اشاره کرد و گفت مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور میزبان تأثیرگذاری در جهت عملیاتی کردن است که با تقسیمکار میسر میشود و ماحصل آن الگوهای عملیاتی و اسناد روی میز دانشگاهها است و درنهایت ارزشها و سیاستهای موردنظر باید تبدیل به هنجارها شوند. کارآفرینی بدون توجه به زیستبوم در سطح دانشگاه و در سطح کلان کشور امکانپذیر نیست. فرهنگ ملی ما حمایتکننده مبحث کارآفرینی نیست و سازوکار دانشگاه را با چالش روبرو کرده است. به عبارتی اکوسیستم کارآفرینی در کلان کشور پازلها و قطعات مفقوده زیادی دارد. مراکزی همچون مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، وزارت عتف، موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی نقش تأثیرگذاری در نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی دارند. و نیاز به پیگیری دارند. در ادامه ۵ ارزش و ۷ سیاست موجود در بیانیه را، با مصادیق و تجاربی که بهویژه در دانشگاه فردوسی مشهد در راستای اجرای اکوسیستم کارآفرینی به کار گرفتهشده اشاره خواهم کرد. باور و نهادینه کردن برخی ارزشها و سیاستها در سطح کلان و برخی در سطح دانشگاه باید شکل بگیرد.
دکتر نقی زاده در بخش اول سخنان خود با اشاره به روندهای کلان و ضرورت تغییر مطرحشده در نشستهای پیشین، به ارزشها و سیاستهای حاکم بر آینده دانشگاهها پرداخت و افزود اعضای هیئتعلمی، پژوهشگران و حتی دانشجویان در فضای دانشگاه، صاحبنظر و عقیده هستند، به همین جهت ساختار ارزشی نهاد دانشگاه، نیاز به تغییر دارد. دانشگاه در حوزه جامعهمحوری و کارآفرینی دچار مشکل است بهطور مثال لزوماً افراد دانشگاهی که ارتباط بیشتری با صنعت (قراردادهای پژوهشی) دارند بهعنوان فرد برجسته آن دانشگاه شناخته نمیشوند. درصورتیکه ارتباط با صنعت مسئله اساسی است. نکته کلیدی در شناسایی سازوکار جامعهمحوری و کارآفرینی بهعنوان ارزش در دانشگاهها و مراکز پژوهشی است.
دکتر پیری با تأکید بر اظهارات دکتر مهارتی، ارزش شماره ۲ مبنی بر توجه به برابری فرصت و عدالت آموزشی برای آحاد افراد جامعه جهت ورود به دانشگاه را جزء اهداف و شعارهای اصلی انقلاب دانست و تأکید کرد تا حد امکان سعی شده، این مهم تحقق یابد. جامعه دانشگاهی از جوامعی است که بهصورت مداوم در حال تحول است و از طرف دیگر جامعه فرهیختهای است که نماینده مردم میباشد و همچنین نسبت به تحولات دنیا بیتفاوت نیستند. تغییرات و تحولات در حال وقوع است و باید سعی شود این تحولات در راستای نیاز جامعه و یا نیاز جهانی حرکت کند. همچنین در این فضا باید به خلأهای موجود در تغییرات و تحولات نیز توجه کرد. دانشگاه فردوسی مشهد که در این زمینه یکی از دانشگاههای پیشرو است از پنج سال پیش، حدود ۷۰ درصد اعضای هیئتعلمی آن درگیر کارآفرینی و جامعهمحوری شده است و در بدنه دانشگاه فرهنگسازی شده است. نباید فراموش کرد اجزای اکوسیستم جامعه دانشگاه را افزون بر اساتید، کارکنان و کارمندان باتجربهای تشکیل میدهد که بدنه و پشتیبان اکوسیستم هستند و در پدید آوردن مجموعهای یکپارچه نقش اساسی دارند. توجه، پشتیبانی و ارج نهادن به توسعه مهارتها و الگوهای ذهنی خلاق، نوآور و کارآفرینانه نزد دانشجویان، دانشآموختگان، پژوهشگران، کارکنان و اعضای هیئتعلمی نیز ارزش دیگری است که باید به فرهنگ عمومی در دانشگاه تبدیل شود. به نظر بنده خلأ اساسی در جامعه، همین ارزش یعنی فرهنگ نوآوری است که باید مورد تأکید فراوان قرار گیرد و جزء سیاستهای کلان تعریف شود. در پایان، با تأکید بر صحبتهای دکتر نقی زاده، در خصوص رویکرد ارتباط با صنعت دانشگاه از نگاه بیرونی گفت هدف ثروت آفرینی دانشگاه، کمک به حل مسائل جامعه است که در کنار آن ثروتی نیز کسب میشود و نباید با ثروتاندوزی مطلق یکسان در نظر گرفت. ثروتاندوزی با ثروت آفرینی دو مقولهای است که باید آن دو را جدای از یکدیگر دانست چراکه راه علم، پژوهش و تعهدات انسانی با تجمل و ثروت جداست.
در ادامه دکتر مهارتی، به فقدان راهبرد عملیاتی حتی در دانشگاههای بزرگ کشور اشاره کرد و گفت نیاز به ایجاد تیم فکری در این مسیر احساس میشود. در خصوص ارزش شماره یک مبنی بر توجه و ارزش نهادن بر تقویت مبانی اخلاقی و باورهای دینی در جهت حفظ سلامت محیط دانشگاهی و استمرار مسیر اعتلای آن برای دستیابی به آرمانها از هنجارهای جامعه ما تلقی میشود که وظیفه اساتید، پیادهسازی آن در بطن دانشگاه است. در تدوین سند راهبردی دانشگاه فردوسی مشهد، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و باورهای دینی بهعنوان ارزش حاکم مدنظر قرارگرفته است. درستکاری و صداقت علمی، فرهنگ اسلامی ایرانی، تعهد به هنجارهای اجتماعی و علمی بهعنوان ارزش محوری در سند راهبردی مورد تأکید قرار گرفت و بهعنوان خط قرمز سایر فعالیتها سایه افکنده است. این ارزش کلان است که ما را مقید به حفظ ارزشها و باورهای جامعه اسلامی میکند. درزمینه فرهنگسازی کارآفرینی و جامعهمحوری در آییننامه ارتقاء امتیاز بسیار ویژهای به طرحهای کاربردی و جامعهمحور دادهشده است و امتیاز طرحهای برون دانشگاهی با هر مبلغی بهتناسب معادل امتیاز جی. سی. آر (وتو) تلقی میشود. این ارزشها هر چه سریعتر باید عملیاتی شود تا پارادایم کارآفرینی در کشور محقق شود. ارزش شماره ۲، توجه به برابری فرصت و عدالت آموزشی برای آحاد افراد جامعه جهت ورود به دانشگاه در سطح کلان است که وزارت علوم و نهادهای ذیربط برای پیشبرد آن نقش اساسی دارند. ارزش شماره ۳، ارزش نهادن و مسلط سازی گفتمان نوآوری، کارآفرینی و ثروت آفرینی، روحیه مسئولیتپذیری و مشارکت فعال و کنشگر دانشگاهها با روشی کارآفرینانه در رفع نیازهای جامعه بشری، ارزش بااهمیتی است که در آییننامه دانشگاه فردوسی مشهد عملیاتی شده و بسیار تأثیرگذار بوده است. همچنین برای روحیه مسئولیتپذیری در این ارزش، مدل و الگوی مسئولیتپذیری تعریفشده است و دفتری با عنوان سنجش و ارزیابی میزان مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه در حال تأسیس است. لذا این مفهوم سرلوحه رسالت دانشگاه قرارگرفته است بطوریکه مسئولیتپذیری اجتماعی بدون مرجعیت علمی دانشگاهها امکانپذیر نیست و مصداق آن بیت (تربیت یعنی که خود را ساختن/ بعدازآن بر دیگران پرداختن) است. حضور غیرمسئولانه در جامعه خطرناک است. لذا، مرجعیت داشتن دانشگاه، جهت اعتماد جامعه مبحث بسیار مهمی است. در دانشگاه فردوسی مشهد جدای از آییننامهها، واحدهای ویژهای (۸ واحد) در قالب واحدهای خودگردان در دانشگاه در راستای گفتمان سازی نوآوری و کارآفرینی و ثروت آفرینی در حوزههای گوناگون علوم کشاورزی، حقوق، مدیریت، تربیتبدنی، تأسیسشدهاند که به ارتباط صنعت با دانشگاه و دانش فنی دامن زده است که به ارتباط واقعی با جامعه منجر خواهد شد. پیشگامی در بین دانشگاههای جامعهمحور و کارآفرین برتر جهان در مرزهای علم، نوآوری، کارآفرینی و ارزشآفرینی، عنوان ارزش شماره ۴ است که در سند راهبردی دانشگاه فردوسی مشهد، بهعنوان یکی از ابعاد مرجعیت علمی در توسعه مرزهای دانش و فناوری با تأکید بر علوم پیشران مطرحشده است و مدلهای ویژهای در حوزه معاونت پژوهش و فناوری طراحیشده است. ارزش شماره ۵، پشتیبانی و ارج نهادن به توسعه مهارتها و الگوهای ذهنی خلاق، نوآور و کارآفرینانه نزد دانشجویان، دانشآموختگان، پژوهشگران، کارکنان و اعضای هیئتعلمی دقیقاً به مباحث پشتیبانی مربوط میشود که به جریان اکوسیستم نوآوری کمک مینماید. در جلسات آینده مدل اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه فردوسی مشهد ارائه میشود که اکوسیستم دانشگاه کارآفرین به درخت تشبیه شده است و عوامل موردنیاز جهت رشد درخت مانند خورشید، آبیاری، باغبان و … برای تحقق دانشگاه کارآفرین تفسیر شده است. درصورتیکه دغدغه اصلی برای این تحقق، اکوسیستم کشوری است.
نیاز محوری پیش از کارآفرینی و جامعهمحوری دارای اهمیت است.
دکتر نقی زاده، همچنین در بخش اول سخنان خود در خصوص ارزشهای حاکم بر دانشگاههای آینده مباحثی را مطرح کرد. نیاز محوری پیش از کارآفرینی و جامعهمحوری دارای اهمیت است. در بیانیه هم پیداست که لزوماً تمام ابعاد دانشگاه نباید به سمت کارآفرینی متمایل شود. و یکی از دلایل میتواند تعداد محدود اساتید کارآفرین باشد. در دانشگاههای معتبر دنیا، به اساتیدی که گرنت تعلق نمیگیرد دانشجوی دکتری نمیدهند و به سبب آن تعداد سرانة دانشجویان دکتری سر به فلک نمیکشد. پایاننامه غیرکاربردی نتیجه عدم تأمین گرنت اساتید و حقوق دانشجوی دکتری است. برای ورود به لایههای جدید، به تغییر تفکر نیاز است. همچنین بدون تشخیص نیاز برای رفع مسائل جامعه فرایند جذب دانشجوی دکتری نباید انجام شود.در مدلهای خارج از کشور، درخواست نیاز از طریق قراردادهای ارتباط صنعت و جامعه، صندوقهای دولتی (مانند NSF) و حمایتهای مالی (خیریه) انجام میشود و بدین ترتیب دانشجو از ابتدا با آن نیاز جامعه دستوپنجه نرم میکند. همچنین در ارزش شماره ۲ به این مهم اشاره میکند که خروج از دانشگاه بهآسانی ورود نباشد.
آقای دکتر مجید کریمی نظر خود را در خصوص فرایند تأمین مالی از طریق قراردادهای ارتباط صنعت و جامعه بیان داشت و گفت این رویکرد در مورد رشتههای علوم پایه امکانپذیر نیست.
دکتر نقی زاده در پاسخ به عقاید دکتر کریمی اظهار کرد، در ایالاتمتحده و کانادا، از طرف صندوقهای علمی دولتی به گرایشات علوم پایه مانند فیزیک کوانتوم گرنت تعلق میگیرد. در این فرایند پروپوزال بهدقت تمام مورد ارزیابی قرارگرفته و در آن شرایط جذب دانشجوی دکتری و پژوهشگران پسادکتری پیشبینی میشود. این اتفاق، نقطه عطفی در رزومه اساتیدی است که گرنت به آنها تعلق میگیرد. نیازها در دو سطح تعریف میشوند: یک. صنعت و جامعه (رویکرد اقتصادی)، دو. نیاز جامعه (رویکرد غیراقتصادی) در علوم پایه و بنیادی که اولی از طریق طرحهای ارتباط صنعت با جامعه و دومی از طریق صندوقهای مالی دولتی تأمین میشود. پس اساس جذب دانشجوی دکتری بر اساس پاسخ به یک نیاز از طرف جامعه است. واژههای موجود در بخش ارزشهای بیانیه کلیدی ست و رمز ورود به لایه جدیدی از پیشرفت پژوهش و فناوری در کشور محسوب میشود. لذا فتح قلههای جدید، با نگاه جامعهمحور و کارآفرین باهدف رفع نیاز میسر میشود و برای کسب تعالی، چارهای جز این وجود ندارد.
همچنین آقای دکتر سالمیان اعتقاد داشت تا شاخصهای ارتقاء اساتید تغییر نکند نمیتوان در این مسیر موفق بود و همچنین نهادهای حمایتی و تسهیلگری موازی و بدون نظارت مشکلات را دوچندان میکنند.
دکتر پیری ضمن موافقت با نظرات دکتر سالمیان تأکید کرد بیانیه باید از سطح وزارت خانه خارج شود و به اسناد کلان کشور وصل شود و درنهایت جایگاه دانشگاه برجسته شود. درون آموزش عالی و برون آموزش عالی بایستی در خصوص جامعهمحوری و کارآفرینی باهم حرکت کنند. تحقق مسئولیتپذیری در قالب مأموریتگرایی شدنی است. تا مأموریتی به دانشگاه در سطح کشوری ارائه نشود جریان کارآفرینی و جامعهمحوری جاری نخواهد شد. باوجود پذیرش اصل نیاز محوری، مسئولیتهایی در حوزه تحقیقات بنیادی همچون فیزیک نیز بر عهده دولت است. سؤالی مطرح میشود که آیا بخش صنعت کشور ما نیاز به انجام تحقیقات دانشگاهی دارد؟ بخشی بسیار کمی. خلاصه مطلب اینکه موارد ارزشمند ارزشهای حاکم در بیانیه باید در سطح کلان کشور نیز باید به منصه ظهور برسد.
در ادامه دکتر راضیه موسوی فرد ضمن تشکر از برگزارکنندگان این میزگرد گفت پس از مطالعه کتابی با عنوان «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد» به نقاط اشتراکی بین دغدغههای دانشگاه هاروارد با دانشگاههای ایران پی بردم ولی بااینوجود آسیبشناسی و تجارب دانشگاههای توسعهیافته برتر، مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد. همچنین با توجه به ماهیت و رسالت علوم انسانی و اجتماعی، بحث کارآفرینی و تفکیک نشدن ماهیت این رشته بهصورت دقیقتر، آسیبهایی برای علوم انسانی به همراه میآورد. با توجه به این مسئله، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، درآمدزایی و پولسازی برای دانشگاه با بهرهگیری از علوم انسانی و اجتماعی را با مشکلاتی مواجه نمیکند؟ حقیقت این است که تظاهر کارآفرینی در دانشگاهها باهدف اصلی آن متفاوت است.
دکتر سمندر عقاید خود را در زمینه ماهیت دانشگاه کارآفرین بیان کرد و گفت هدف از کارآفرینی و جامعهمحور، لزوماً کسب درآمد نیست و سایر ارگانهای بینالمللی نیز تمهیداتی در زمینه ترویج این مفاهیم ارائه میدهند. البته درآمدزایی برای دانشگاه نیز یک وجه بسیار مهم و کلیدی محسوب میشود. برگزاری نشستها و سایر اقدامات انجامشده (تدوین بیانیه و سند) در زمینه تلاش برای ترویج و تبیین مفهوم کارآفرینی است. هدف از کارآفرینی صرفاً کار بنگاهی نیست. هدف از شکلگیری استارتاپها و بخش ارتباط با صنعت در دانشگاهها به هیچ عنوان تبدیل دانشگاه به یک بنگاه نیست. امیدواریم در جمع کنونی نشست به این تفاهم برسیم نگاه وزارت علوم و مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور که مأمور ترویج و پیادهسازی و تدوین اسناد اجرایی این بیانیه است، تجاریسازی دانشگاه ملاک این حرکت ارزشمند نیست.
همچنین دکتر نقی زاده در پاسخ به دغدغه علوم انسانی و اجتماعی دکتر موسوی فرد گفت رویکرد جامعهمحوری و کارآفرینی در دانشگاهها بهصورت مطلق به درآمدزایی دانشگاهها منجر نمیشود. اما یک سؤال پیش میآید آیا جذب دانشجوی دکتری با ویژگیهای فردی خاص، در رشته علوم انسانی بدون توجه به تأمین مالی آن دانشجو امکانپذیر است و در پایان فارغالتحصیلی تضمین شغلی هم برای او وجود نداشته باشد. تأمین مالی از دو طریق انجام پژوهشها و کارآفرینی (پارکهای علم و فناوری، شرکتهای دانشبنیان) انجام میشود که در بستر جامعهمحوری و کارآفرینی امکانپذیر میشود. برترین دانشگاه کارآفرین دنیا، برترین سیستم پژوهشی و آموزشی را دارد. دانشگاههای امیرکبیر، صنعتی شریف و فردوسی مشهد ازجمله دانشگاههای کارآفرین و جامعهمحور در کشور هستند که بهترین شیوه آموزشی و پژوهشی را نیز دارا هستند. تعطیلی ده مؤسسه پایاننامه فروشی، عدم تخصص فارغالتحصیلان و سرانه بالای جذب مقطع دکتری زاییده نظام کنونی حاکم بر دانشگاههاست.
دکتر غفوری، مشاور طرح برنامه دانشگاه شهید چمران اهواز در خصوص مباحث نیازمحوری گفت شرایط ایدهآل بر اساس فرمایشات دکتر نقی زاده است که دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دوره ارشد و دکتری، کارهای تحقیقاتی خود را بر اساس نیازهای واقعی جامعه تعریف کنند و منابع مالی از طریق سه روش صنایع، صندوقهای دولتی (بنیادی و علوم انسانی) و منابع خیریه، در جهت برآورده شدن نیازها استفاده شود. اما در این حین دو مشکل وجود دارد صنایع موجود در کشورهای آمریکایی و اروپایی برخلاف صنایع کشور ما، صنایع درآمدزا و خلاقی هستند که کار پژوهشی جزء لاینفک آنها محسوب میشود. ولی صنایع کشور ما در زمره کارخانهای هستند که به تولید محصولاتی که درونزایی و خلاق باشند منجر نخواهد شد. بدین ترتیب ضرورت انجام پژوهش درک نمیشود و در صورت تعریف پژوهشها جنبه نمادین دارد. دستیابی به بودجه از این طریق و تزریق آن به دانشگاهها در شرایط واقعی، بسیار ناچیز است. همچنین تأمین منابع برای انجام تحقیقات بنیادی و علوم انسانی از طریق صندوقهای مالی دولتی در دانشگاههای آمریکایی بسیار کلان است که علاوه بر پوشش مالی تحقیقات موردنیاز، سایر پژوهشهای غیر مرتبط را نیز در برمیگیرد و توانایی تأمین مالی آنها را خواهد داشت. درصورتیکه در کشور چنین فرایندی حکمفرما نیست و درصد بسیار کمی از طریق صندوقهای مالی دولتی به تحقیقات بنیادی و علوم انسانی و اجتماعی تزریق میشود. پس تطبیق بخشهای بیرونی دانشگاه بخصوص دولت با این شرایط ضروری است چراکه اکولوژی دانشگاه، مستقل از اکولوژی خارجی نیست و بخشی از آن محسوب میشود.
دکتر مهارتی در پاسخ به سخنان دکتر غفوری تأکید کرد راهکاری عملیاتی کلید حل مشکلات است. هنجار کردن ارزشها در دانشگاه نیازمند تیمسازی، جمعآوری تجارب دانشگاهها و ارائه الگو به سایر دانشگاههاست. تغییر شیوههای ارزیابی نیز مبحث مهمی است که باید الگوهای عملی در راستای تغییر معیارهای ارزیابی به اساتید منتقل شود. اتفاقاً سوءتفاهم درآمدزایی و ازهمگسیختگی کیان دانشگاه در مبحث دانشگاه کارآفرین، در دانشگاه فردوسی مشهد وجود داشت. تفاوت دانشگاه کارآفرین و دانشگاه نسل سوم در فایلهای صوتی نشستهای پیشین وجود دارد. دانشگاه کارآفرین بهمنزله چابک سازی یک دانشگاه ازنظر ساختار، استراتژی، فرهنگ برای ورود به جامعه است. همچنین دانش فنی الزاماً محصول دانشکده فنی نیست. دلایل ایجاد واحدهای ویژه در دانشگاه، بروز و ظهور میوه رشتههای گوناگون اعم از مدیریت کارآفرینی، الهیات در جامعه است که در دانشگاه فردوسی مشهد نمود عینی وجود دارد. در دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشکده فردوسی مشهد، مدرسه کسبوکار شروع به فعالیت کرده است. در این دانشکده، سه رشته مدیریت، حسابداری و اقتصاد با یکدیگر فرایند کسبوکار را جهت ارائه خدمات به جامعه طراحی میکنند. همچنین همکاری رشته الهیات با دانشکده کامپیوتر به ایجاد یک شرکت دانشبنیان منجر شده است که به ایجاد نرمافزارهای قرآنی و احادیث میانجامد. برخی از گروههای دانشکده تربیتبدنی، کلینیک تندرستی جهت ارائه خدمات حرکتدرمانی به بیماران، تأسیس کردهاند که میوه رشته تربیتبدنی محسوب میشود و توسط مسائل انگیزشی ظهور پیدا میکند. لذا مطرحشدن بنگاهداری صحیح نیست و درآمدزایی اولویت آخر است و ناخودآگاه ایجاد میشود. کسب ثروت از علم نتیجه کارآفرینی است که در کلینیک حقوقی، روانشناسی، صنایع غذایی، گلخانه به وقوع پیوسته است و دانشجویان در حال مهارت افزایی و اشتغالزایی هستند. در کوچکسازی ساختارهای اجرایی کنونی دانشگاهها در هفتمین سیاست از سیاستهای کلان، عدم تمرکز و رسمیت پایین است که از ویژگیهای یک ساختار ارگانیک محسوب میشود و به خلاقانه بودن دانشکدهها و تفویض منابع مالی به آنها جهت تصمیمگیری منجر میشود. در مبانی نظری رشته مدیریت دانشگاه کارآفرین، بیش از ۲۰ درصد زمان مدیران، صرف رفع تعارض بین آموزش و پژوهش میشود. در سیاست چهارم بیانیه، مبنی بر تسهیل ارتباط و دسترسی مردم، بنگاهها و بخشهای اقتصادی و اجتماعی به ظرفیتهای دانشگاهها مبحث درآمد پایدار دانشگاهها مطرح است. اداره کردن دانشگاههای بزرگ با مشکلات بودجهای بسیار بزرگی مواجه هستند. مأموریت دقیقی در سند راهبردی دانشگاه با عنوان خوداتکایی مالی است که با درآمد پایدار و تنوع منابع مالی میسر میشود و عمدهترین آنها در واحدهای ویژه از راه علم و دانش فنی در حال شکلگیری است. دانشجوی خارجی با اخذ شهریه، درآمد پایدار نیست. دانشگاهها باید نسب به این مسائل هر چه سریعتر با ارائه الگو آگاهی پیدا کنند. بطبع معیارهای ارزشیابی اساتید باید تغییر کند و معیارهای جامعهمحور در ارزشیابی، ارتقاء و ترفیع مرتفع و لحاظ شود. مسئله مداری و داشتن نگاه دقیق به نیازها، گرهها و عرصههای جدید فعالیت با توجه به شکلگیری مدارهای تازه در کلان نظامها در سیاست شماره ۳، به تفاوت مسائل دانشگاههای استانها در سطح کشور اشاره میکند که تقسیمکار نقشه جامع علمی کشور در دانشگاهها در این مقوله مبحث مهمی است و از موازی کاری پژوهشها در دانشگاههای مختلف جلوگیری نماید. افزون بر این رشتههای جدید پذیرشگرا جایگزین برخی از رشتههای منسوخشده بشود و نیاز محوری اعمال شود. مأموریتگرایی به فرایند نیاز محوری کمک مینماید و مأموریتی را در سطح موضوع و محور پژوهشی و فناوری به دانشگاهها میدهد.
دکتر نقی زاده نیز در پاسخ به فرمایشات دکتر غفوری در خصوص گنجایش صنعت گفت: تا ۵ سال آینده، صنعت گنجایش دارد. یکی از شرکتهای دانشبنیان دانشگاه تهران بهاندازه یکی از دانشگاههای بزرگ کشور درآمدزاست.
دکتر علی تقی زاده از حاضران نشست بود که در خصوص تحول دانشگاههای آینده گفت اولین مسئولیت دانشگاه در سطح جهان ایجاد جامعه خوانندگان است، یعنی جامعهای مسئولیت خواندن و پژوهش و جهاد علمی را در عمل بپذیرد و پای آن بایستد. وی در ادامه به سخنان آقای دکتر مهارتی مبنی بر عدم همراهی جامعه افزود در دانشگاههای کشور ما ارتباط علمی بین استاد و دانشجو کم و ناچیز است و دانشجو تقریباً رها است. دانشجوست که باید با راهنمایی استاد مسئولیتهای دانشگاه را اجرا نماید، دانشجویان ما توانایی علمی قابلتوجهی کسب نمیکنند، چونکه رها هستند و درس نمیخوانند و پژوهش نمیکنند. این آفت در همه دانشگاههای ایران وجود دارد، و وزارت علوم و نظام جمهوری اسلامی باید برای رفع آن برنامهریزی و سرمایهگذاری کند. متشکرم
دکتر نقی زاده ضمن تأیید اظهارات دکتر تقی زاده بیان داشت ایشان نکته خیلی خوبی در خصوص نقش دانشجو در انجام فعالیتهای پژوهشی در دانشگاه با هدایت اعضای هیئتعلمی اشاره کردند.
همچنین ایشان اشاره کرد در خصوص مأموریتگرایی و ساماندهی نیز با دکتر مهارتی همعقیده است ولی ملاحظهای هم در میان است. در کشور امریکا وزارت علوم وجود ندارد ولی مأموریتگراترین و باکیفیت ترین دانشگاههای دنیا را در اختیار دارد. دلیل آن زیستبوم تعریفشده است. چنانچه نظام تأمین مالی دانشجویان تحصیلات تکمیلی اصلاح شود، خودبهخود مسیر مأموریتگرایی هموار میشود. زمانی که دانشجو ذیل قرارداد ارتباط با صنعت ، صندوق حمایت دولتی و یا حمایت مالی جذبشده باشد مأموریتی به آن محول شده است و دانشگاه بهمرور به سمت جذب قرارداد ارتباط با صنعت و قراردادهای دولتی و کسب مزیتهای رقابتی حاصله ترغیب میشود. بر اساس رتبهبندیهای جامع، دانشگاههای کشور ایران همبستگی بالای ۷۰ درصد با برترین دانشگاههای کارآفرین رادارند.
دکتر سالمیان بر این عقیده بود رویکردهای از پایین به بالا در ایران تابهحال جواب خوبی ندادند و نیاز به سیاستگذاری بهصورت رویکردهای بالا به پایین است.
همچنین دکتر نقی زاده در خصوص تبیین رویکردها بیان کرد در نظام جذب دانشجو، تحصیلات تکمیلی و آییننامه ارتقاء رویکرد بالا به پایین مؤثر است ولی در مأموریتگرایی رویکرد بالا به پایین جواب نمیدهد. بسترها و پژوهشگاههای عملیاتی دانشگاه باید توسط دولت حاکمیت شود ولی اقدامات در بسترها توسط خود دانشگاه امکانپذیر است. چراکه مزیت حوزههای موضوعی در دانشگاههای گوناگون، متفاوت است. و عضو هیئتمدیره انجمن مدیریت فناوری و نوآوری بر این عقیده بود تقویت و افزایش صندوقهای مالی دولتی در به جریان انداختن کارآفرینی حوزههای علوم پایه و علوم انسانی ضروری است. و اگر این اتفاق نیافتد ظرفیتهای تحصیلات تکمیلی علوم پایه و انسانی کم طرفدار میشود. بسیاری از رشتههای مهم در کشور ازلحاظ کیفیت پایین نیروی انسانی ساقط میشوند وبرای احیای رشتههای مذکور نیازمند جامعهمحوری و کارآفرینی است.
آقای دکتر فرهادی راد نیز در خصوص الگوی دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین گفت این مدل شبیه به مدل بارتون کلارک (۱۹۹۸) است که به شکل بومی ارائهشده است. دو رویکرد کلی انتخاب عمومی (Public Choice) و انتخاب بازار (Market Choice) وجود دارد. مبنای اداره دانشگاههای ایران از ابتدا بر اساس رویکردهای کلان آموزش عالی (تأمین مالی با دولت و برآورده کردن انتظارات دولت) است درصورتیکه مبنای دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین باید پیمانکار جامعه باشد. آیا سیاستگذاران وزارت عتف، انتخاب بازار را جایگزین انتخاب عمومی کردهاند؟ اولین شرط در مدل دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین، تقویت هسته رهبری است یعنی صد درصد مدیران دانشگاههای جامعهمحور باید از حرفهایهای مدیریت انتخاب شوند. هنوز ساختار دانشگاه یک ساختار هرمی کارکردی است، آیا ساختار دانشگاه فرق کرده است؟
دکتر پیری در پاسخ به انتخاب رویکرد مدلهای پیادهسازی دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین معتقد بود در دنیا اتفاقات بسیار زیادی به اشکال گوناگون در حوزه آموزش عالی رخداده است. دانشگاه ایران نیز از این تحولات درامان نیستند و تحولات اساسی در حال شکلگیری است. مهم آن است که تغییرات و تحولات در دانشگاه همگن شود و بهتدریج نقش اصلی دانشگاه را تبیین نماید. هدف بیانیه نزدیک کردن و همگونی دیدگاهها در سیاستهای کلان است. همچنین برداشت متفاوت اجرای دانشگاه کارآفرین کار را با مشکلاتی مواجه میسازد. انتخاب مدل عمومی یا بازار نیز بستگی به تصمیم در سطح دانشگاه دارد. برخی ممکن است از هر دو روش بهره بگیرند و در کنار مسئولیت آموزش و پژوهش (اجتماعی) به تأسیس پارک علم و فناوری (پاسخ به نیاز جامعه) مبادرت نمایند. آخرین سیاست که مرتبط با کوچکسازی ساختارهای اجرایی کنونی دانشگاهها و ایجاد ساختارهای منعطف و متناسب با نیازهای جدید است بسیار اساسی است که حتی در پیکره وزارت علوم نیز باید رخنه کند.
دکتر نقی زاده نیز در پاسخ به پرسش دکتر فرهادی گفت اظهار کرد در تمامی مدلهای پیاده شده دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین به هر دو نیاز عمومی و بازار پاسخدادهشده است. دانشگاه استنفورد بالاترین میزان تحقق نیازهای دولت را برآورده کرده است و به همین ترتیب بالاترین میزان تحقق نیازهای جامعه را نیز در بردارد. پس تفکیکپذیر نیست. دو مسیر در فرایند جذب دانشجوی دکتری وجود دارد الف. بازاری: قرارداد ارتباط صنعت با جامعه، شرکتهای دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری. ب: صندوقهای گرنت دولتی که عمدتاً نیاز محور هستند و با توجه به آن نیاز به دانشگاه رجوع میکند و با اساتید هیئتعلمی قرارداد میبندد. دانشجوی دکتری کارمند دولت نیست که حقوق دریافت کند. انجام پژوهش در حوزه فیزیک کوانتوم مابازای اقتصادی ندارد ولی به دلیل اهمیت آن، دولت بخشی از بودجه را از طریق دانشگاه به پژوهشهای علمی فناوری، جذب دانشجوی دکتری و پسادکتری و تجهیزات و آزمایشگاهها تخصیص میدهد و به هر دو نیاز پاسخ میدهد. در این پروسه باید نیازهای خود دانشگاه تأمین شود که به پژوهش خوب و باکیفیت منجر شود.