گزارش تفصیلی نشست تخصصی دانشگاه کارآفرین از نظر تا عمل
ششمین نشست از سلسله نشستهای «آینده دانشگاهها در ایران؛ جامعهمحوری و کارآفرینی» با عنوان «گفتوگوی آزاد میان مخاطبین و اعضاء پانل با محوریت آینده دانشگاهها در ایران؛ جامعهمحوری و کارآفرینی» چهارشنبه ۱۳ اسفندماه ۹۹ برگزار شد.
به گزارش گروه پژوهشی ارزیابی سیاستها و پایش علم، فناوری و نوآوری، میزگرد «گفتوگوی آزاد میان مخاطبین و اعضاء پانل با محوریت آینده دانشگاهها در ایران؛ جامعهمحوری و کارآفرینی» با حضور دکتر بهزاد سلطانی، دانشیار دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه کاشان، دکتر یعقوب مهارتی، دکتر رضا نقی زاده، مشاور معاون پژوهش و فناوری وزارت عتف و عضو هیئتمدیره انجمن مدیریت فناوری و نوآوری و دکتر مژگان سمندر علی اشتهاردی، عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بهصورت مجازی برگزار شد.
در ابتدا دکتر اشتهاردی به ماهیت برگزاری نشست، مبنی بر بررسی نظرات و پیشنهادات ارائهشده در جلسات پیشین اشاره کرد و گفت اهم موضوعات نظرات، حول سه محور «مفهوم جامعهمحوری و کارآفرینی در دانشگاهها و ضرورت تحول دانشگاهها در این مسیر»، «موانع روبروی جامعهمحوری و کارآفرینی در دانشگاهها» و «بایدها در مسیر جامعهمحوری و کارآفرینی دانشگاهها» طبقهبندیشده است. سپس برخی از کامنتهای مورداشاره درزمینه مفهوم کارآفرینی و تبیین تفاوت تعاریف موجود را برای شروع بحث مطرح کردند.
دکتر فرهادی راد، ضمن تأکید بر تفاوت مبانی نظری مبحث دانشگاه کارآفرین، درخواست خود را مبنی بر تعریف دانشگاه کارآفرین از سوی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور مطرح کرد و افزود متأسفانه هنوز بین همکاران در خصوص مبانی نظری دانشگاه کارآفرین تفاوت زیادی وجود دارد.
مطالعات نشان میدهد، تبیین دانشگاه کارآفرین در تقویت آموزشوپرورش دانشگاه تأثیر بسزایی داشته است.
در ادامه دکتر سلطانی، در خصوص محور اصلی نظرات، ضمن تأکید بر ضرورت توافق بین مفاهیم کارآفرینی و اشتراکگذاری آنها، به تعریف دانشگاه کارآفرین و دانشگاه جامعهمحور پرداخت و گفت دانشگاه کارآفرین دانشگاهی است که درصدی از قابلیتها و ظرفیتهای خود را در راستای بهکارگیری دانش دانشگاهی اساتید و فارغالتحصیلان شکوفا کرده است. این تعریف با دانشگاه جامعهمحور متفاوت است و دو پدیده جداگانه تلقی میشوند. همچنین، کاربست کارآفرینی از سه طریق ایجاد شرکتهای دانشگاهی و شرکتهای فارغالتحصیلان دانشگاه و ارتباط مستقیم با جامعه و صنعت توسط پروژههای پژوهشی اتفاق میافتد. این سه طریق با نگرش ارتباط نزدیک دانشگاه با جامعه متفاوت است که به مسئولیت کلان کشوری گرهخورده است. در ادامه، دانشیار دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه کاشان، به تبدیل دانشگاه به منطقه نوآوری در همسایگی خود اشاره کرد و گفت این موضوع در بخش ادبیات مدیریت نوآوری و تکنولوژی مبحثی دیرینه است که ضمن حل مسائل پیرامونی جامعه، گردش مالی بالایی را نیز رقم میزند و به دانشگاه تزریق میشود. برای مثال، یکی از شرکتهای نوآوری فارغالتحصیلان متعلق به دانشگاه استنفورد چندین برابر مجموع اقتصاد چند دانشگاه، گردش مالی دارد. لذا دانشگاه استنفورد خواهد توانست در زمینه توسعه پژوهشی، فزونی حقوق اساتید و افزایش کارآفرینی گامهای اساسی بردارد و به شکوفا شدن دانشگاه منجر میشود. دانشگاه کارآفرین محدود به حوزههای مهندسی نیست و نباید آن را معادل با اشتغالزایی قلمداد کرد. تمامی رشتهها و گرایشهای علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر باید در جامعه مورداستفاده قرار گیرد. حتی رشتهای همچون فلسفه هم در دانشگاه کارآفرین قابلتعریف است. دانشگاه کارآفرین بدون تغییر در ساختار و رسالتهای فعلی دانشگاه شکل میگیرد و به عبارتی علاوه بر مأموریت اول دانشگاه آموزش، مأموریت دوم پرورش انسان فرهیخته و مأموریت سوم پژوهش، رسالت چهارمی با عنوان دانشگاه کارآفرین که نسل سوم دانشگاه در ادبیات شناخته میشود، اضافه میشود. بهطوریکه ۱۰ الی ۲۰ درصد ظرفیت و قابلیت دانشگاه به کارآفرینی با توجه به علایق دانشجو و استاد متمایل میشود. آن چنانکه ۳۰ درصد از ظرفیت دانشگاه در بخش پژوهش و ۵۰ درصد در بخش آموزش باقی خواهد ماند. با توجه به نتایج پژوهش اسکوتویچ بر روی دانشگاههای گوناگون دنیا، نخست اینکه دانشگاههای کارآفرین در دو بخش پژوهش و آموزش نیز برتر بودند و همچنین تبیین دانشگاه کارآفرین در تقویت آموزشوپرورش دانشگاه تأثیر بسزایی داشته است. وی بابیان اینکه جامعهمحوری دانشگاه در تداوم دانشگاه کارآفرین، به منصة ظهور میرسد، تأکید کرد موضوع پیرامونی جامعه یا جامعهمحوری، مأموریت پنجم دانشگاه را رقم میزند و باعث تأثیرات مثبت در شهر پیرامون خواهد شد. نکته مفهومی آنجاست که تاکنون کمتر از ۱۰ دانشگاه ادعای جامعهمحوری کردند درحالیکه صدها دانشگاه در دنیا فرایندهای یک دانشگاه کارآفرین را پیادهسازی کردند و در آمار محسوب میشوند. بهرغم فقدان درجه عالی دانشگاههای ایتالیا نسبت به دیگر دانشگاههای اروپایی، ۱۳۰۰ شرکت دانشگاهی، ۵۴ دفتر نوآوری، تکنولوژی و یا شرکت TTO وجود دارد درصورتیکه در ایران تنها کمتر از ۱۰۰ شرکت دانشگاهی وجود دارد. لذا مفهوم دانشگاه کارآفرینی با نکات مذکور تبیین میشود و سوء تفاهمات و ابهامات را تا حدی تعدیل مینماید.
در ادامه پیشنهادات و نظرات دکتر علی چاپرک در خصوص فلسفه وجودی دانشگاه کارآفرین با این مضمون مطرح شد که با توجه به ایده وحدت دانشگاه و حوزه، آیا در کنار ایده دانشگاه کارآفرین میتوان از ایده حوزه علمیه کارآفرین همصحبت کرد؟ آیا میتوان از مفاهیمی همچون کارآفرینی نیروهای امنیتی یا نیروهای نظامی صحبت کرد؟ اگرنه چرا فکر میکنید میتوان از کارآفرینی دانشگاه صحبت کرد؟ آیا این حمله منطق بازار به دانشگاه نیست در کنار حمله دستگاه سیاست و ایدئولوژی به دانشگاه؟ ما در کشور چیزی بهعنوان علم و استقلال دانشگاه نداریم تا برسیم به صحبت از نقش آن! در این ارائه هم کلمه «جامعهمحوری» بهعنوان بزکی برای «کارآفرینی» استفادهشده و عملاً نقشی ندارد. سؤال این است که دانشگاه چیست و کارکرد آن کدام است؟ آیا علم کالای عمومی هست یا نه؟
مفهوم کارآفرینی در همه بسترها، موضوعیت دارد و به عبارتی فرهنگ عمومی یک جامعه قلمداد میشود.
دکتر مهارتی نیز در پاسخ به نظرات مطرحشده درزمینه چیستی دانشگاه کارآفرین و تعمیم آن به سایر حوزهها همچون حوزه علمیه و نیروی انتظامی گفت خلاقیت و نوآوری که یکی از ویژگیهای کارآفرینی محسوب میشود، در همه حوزهها قابل کاربرد است و الزاماً برای دانشگاه نیست. اگر واژه Interpeneratship به معنای کارآفرین درست ترجمهشده باشد یک ویژگی شخصیتی را به افراد القا میکند. پنج ویژگی شخصیتی یک فرد کارآفرین، خلاقیت و نوآوری، اعتمادبهنفس، مسئولیتپذیری و ریسکپذیری است. یک فرد حوزوی و یک نیروی امنیتی نیز جدای از این ویژگیها نیست و در مشاغل مختلف تعریف خود را دارد. مهارتی بابیان اینکه کارآفرینی صرفاً به دانشگاه مرتبط نیست، تصریح کرد: مفهوم کارآفرینی در همه بسترها، موضوعیت دارد و به عبارتی فرهنگ عمومی یک جامعه قلمداد میشود. اگر کارآفرینی بهعنوان فرهنگ جامعه پذیرفته شود دستیابی به جامعه توسعهیافته دور از انتظار نیست. مدیر برنامه، بودجه و نظارت راهبردی دانشگاه فردوسی، تولید ثروت از علم توسط گروههای آموزشی گرایشهای مختلف را از وظایف دانشگاه معرفی کرد و افزود دانشگاه باید با وضع قوانین خاص و ویژه، توان حضور در جامعه و ارائه خدمات نوآورانه را داشته باشد. لذا این مفهوم با منطق بازار اختلاف زیادی دارد و دانشگاه کارآفرین با چابک سازی اساتید، دانشجویان و کارکنان همراه است. همانطور که در دانشگاه فردوسی مشهد، به تأسیس کلینیکهایی جهت ارتباط مستقیم با جامعه از طریق تجاریسازی دانش فنی روی آورده است. وی در خصوص بهرهگیری از واژه جامعهمحوری نیز اظهار داشت: این مسئله نگاه بدبینانهای است که واژه جامعهمحوری بزکی برای واژه کارآفرینی است. هدف غایی، مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه است و ارزش اصلی، ایفای این نقش از طریق وامگیری از واژههای جامعهمحوری و کارآفرینی است.
دکتر اسداللهی از دانشگاه اصفهان نیز به تفکر افرادی در حدود هشتاد سال پیش اشاره کرد و گفت اگر ایران بخواهد همانند کشورهای غربی پیشرفت کند باید دانشگاه تأسیس کند و لذا بدون اینکه به تاریخچه و نحوه شکلگیری دانشگاهها در کشورهای غربی توجهی داشته باشند ساختمانهایی در کشور به نام دانشگاه بنا کردند. الان هم عدهای دیدهاند که در کشورهای غربی دانشگاهها کارآفرینی میکنند و بدون اینکه توجه به مبانی آن و شرایط فرهنگی داشته باشند و با دادن آمارهایی غلط از میزان درآمد دانشگاهها در کشورهای غربی بر طبل کارآفرینی میکوبند. اگرچه در حسن نیت این عزیزان شکی نیست ولی بدون در نظر گرفتن واقعیتهای جامعه، صرف کپیسازی از کشورهای غربی مشکلی را حل نخواهد کرد و باکمال تأسف احتمالاً ده یا بیست سال دیگر باید بنشینیم و بگوییم چرا اهداف محقق نشد. ما در کشور الا ماشاءالله سند چشمانداز داریم که نمونه بارز آن سند چشمانداز ایران در افق ۱۴۰۴ است ولی واقعاً چقدر از آن اهداف محقق شده است؟ کارآفرینی و ثروت آفرینی دانشگاهها بسیار خوب است ولی با این خیالپردازیها و راههای اشتباه بهجایی نخواهیم رسید.
پیششرط جامعهمحوری و کارآفرینی، نیازمحوری است
دکتر نقی زاده در بخش اول سخنرانی خود به یکی از راهکارهای اصیل و کارآمد در دانشگاه مبنی بر دستیابی به دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین اشاره کرد و همچنین در پاسخ به اظهارات مطرحشده در خصوص تقلید صرف سازوکار دانشگاه کارآفرین کشورهای غربی در ایران گفت کارآمدی دانشگاه، درگرو جامعهمحوری و کارآفرینی است و به عبارتی رمز تحول محسوب میشود. افزون بر این، پیششرط جامعهمحوری و کارآفرینی، نیازمحوری است بهطوریکه یک دانشگاه چابک، قابلیت پاسخگویی به نیازهای حال و آینده جامعه در سطوح گوناگون صنعت، اقتصاد و همچنین تأمین منابع موردنیاز پژوهشگران را داشته باشد. در حقیقت، مشکل در درک مهندسی ما نسبت به علوم اجتماعی حتی در مفاهیم و مبانی کارآفرینی و جامعهمحوری است. نیازهای جامعه در سطوح مختلف صنعتی، اجتماعی، انسانی و ….تجلی پیدا میکنند و در انحصار بخش صنعت و اقتصاد نیست. پسنیازهایی وجود دارد که بخش اقتصادی حاضر به جوابگویی در قبال هزینههای تحمیلی آن ندارد و آن نیاز با تأمین منابع موردنیاز پژوهشگران و اعضای هیئتعلمی مرتفع میشود. لذا صندوقهای گرنت دولتی گرهگشای مسئله مالی این دسته از نیازهاست. در کشورهای توسعهیافته ظرفیت صندوقهای گرنت دولتی با میزان شناسایی نیاز تأمین منابع، ارتباط مستقیم دارد بهطوریکه برای تأمین منابع علمی موردنیاز پژوهشگران از صندوقهای مالی قوییتری نیز برخوردارند و درنهایت اساتید و دانشجویان بر اساس نیازهای مذکور به تعریف پروپوزال میپردازند. بدین ترتیب باید از تصورات ذهنی صرف، جلوگیری کرد و به حل نیازهای جامعه پرداخت. نیازمحوری در یک لایه به مسائل جامعهمحوری (حاکمیت و عمومی) و در لایه دیگر به مسائل کارآفرینی (صنعت و اقتصاد) میپردازد. ناکارآمدی پروژههای تحقیقاتی و پایاننامهها نتیجه جذب دانشجوی دکتری بدون پرداخت حقوق و دستمزد به اوست و جوابگوی نیاز جامعه از طرق گوناگونی همچون شرکت دانشبنیان، استارتاپها، تیمهای پژوهشی و … باشد. مشاور معاون پژوهش و فناوری وزارت عتف و عضو هیئتمدیره انجمن مدیریت فناوری و نوآوری، نقش پاسخگویی دانشگاه به نیازهای پیرامونی جامعه همچون سایر نهادها را مورد تأکید قرارداد و بیان داشت این امر صرفاً به شرکتهای دانشبنیان، پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد بستگی ندارد بلکه به سازوکار درونی دانشگاه همچون تأمین مالی، فیزیکی، آزمایشگاهی و سایر منابع موردنیاز جهت انجام پژوهشهای باکیفیت نیز متکی است. لذا نکته کلیدی در نزدیکی دانشگاه به جامعه (نیاز جامعه) است.
دکتر مجید کریمی نیز در خصوص رویکرد دانشگاه کارآفرین معتقد است در رشتههای علوم پایه و علوم انسانی امکانپذیر نیست و همینطور دکتر رضیه موسوی فرد پیشنهادات خود را با توجه به ماهیت و رسالت علوم انسانی و اجتماعی مطرح کرد و افزود بحث کارآفرینی و تفکیک نشدن ماهیت این رشته بهصورت دقیقتر، آسیبهایی برای علوم انسانی به همراه میآورد. با توجه به این مسئله، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، درآمدزایی و پولسازی برای دانشگاه با بهرهگیری از علوم انسانی و اجتماعی را با مشکلاتی مواجه نمیکند؟ حقیقت این است که تظاهر کارآفرینی در دانشگاهها باهدف اصلی آن متفاوت است. وقتی به دانشگاهها ابلاغ میشود که موظفید x مقدار در سال درآمدزایی کنید، دیگر نمیشود گفت هدف پولسازی نیست. آنچه مورد درخواست است توجه به رسالت رشتههاست با توجه به ماهیت و فلسفه وجودی آنها و بر این اساس انتظار از آنها.
دکتر سلطانی در این زمینه به تدوین سندی اجرایی مبنی بر کارآفرینی شدن دانشگاهها و ارسال آن به از سوی وزیر اشاره کرد و گفت سند تدوینشده به چگونگی انجام آن پرداخته است. وی در خصوص کارآفرینی حوزه علوم انسانی و حوزه علمیه، به نشستی با حضور رئیس حوزه علمیه کشور اشاره کرد و افزود بخشی از هزینههای روحانیت توسط جامعه قابل تأمین است بطوریکه شرکتهایی میتواند توسط طلبهها با گرایش مطالعات اخلاقی و دانشجویان روانشناسی_اجتماعی در شهر قم و اصفهان پدید آید و برای استاندار، فرماندار و امامجمعه شهر به تهیه آمارهایی درزمینه چهل صفت روحی-روانی انسانی و شناسایی نقاط قوت و ضعف ارتباطات اجتماعی بپردازند و مسئولین مبتنی بر واقعیت سنجی به انجام فعالیتهای فرهنگی بپردازند. نیروی انتظامی هم به همین صورت میتواند در خصوص برخی از مسائل همچون تکنولوژیک به تجاریسازی بپردازد. بهطور مثال، در کشور روسیه، مباحث امنیتی نیز درگیر خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در راستای بازار است. در ادامه، سلطانی به فقدان استقلال در دانشگاه اشاره کرد و گفت سایر هنجارها همچون آزاداندیشی علمی نیز در دانشگاه وجود دارد اما نباید انتظار داشت تمامی مسائل بهاعتدال برسد و بعد مفهوم جدیدی اضافه شود. چهبسا کارآفرین شدن دانشگاهها، موتور محرک استقلال یا هنجارهای ناممکن دیگر شود. لذا تکامل دانشگاههای دنیا از یک مسیر واحد میسر نیست. با کاهش وابستگی دانشگاهها به منابع دولتی از ۹۰ درصد به ۵۰ درصد، استقلال دانشگاه در اقتصاد و تصمیمگیری صورت میپذیرد.
سلطانی با توجه به پرسش مطرحشده که آیا علم کالای عمومی است یا نه؟ گفت: بخشی بله بخشی خیر. در ادبیات جهانی، کارکرد و رسالت دانشگاه، آموزش، پژوهش و کارآفرینی است. در حال حاضر، تنها علم، مأموریت و کارکرد دانشگاه نیست. علم، بهکارگیری و کاربست آن، موضوع دانشگاه است و برای رفع نیاز حال و آینده جامعه (چه جامعه نزدیک، چه جامعه دور)، کارآفرینی دانشگاه مطرحشده است. متوسط اتکای مالی دانشگاههای دنیا به دولت ۳۴ درصد است. درصورتیکه این میزان در ایران، رسماً ۷۵ درصد و عملاً ۹۰ درصد، است. و در صورت عدمتغییر پارادایم، تحول در دانشگاهها رخ نخواهد داد.
همینطور در پاسخ به پرسش دکتر شاهدی مبنی بر آیا دانشگاه مسئولیتی در ارتباط با ارتقای اخلاق علمی و انسانی و فرهنگ اجتماعی هم مسئولیتی دارد؟ و آیا برنامهای برای این منظور دارد؟ تأکید کرد قطعاً هست و پرورش انسان فرهیخته یکی از مأموریتهای ۴گانه دانشگاه است.
همچنین دکتر قاسم نجفی در خصوص پسوندهای کارآفرینی، بینالمللی، جامعهمحور و . . .گفت همه به نظر میرسد به درک نادرست از دانشگاه بازمیگردد. درگذشته دانشگاه بیشتر آموزشگاه بوده است. همه موارد پژوهش، کارآفرینی، بینالمللی، صنعت محور و … در ذات دانشگاه وجود دارد. پس ما اگر به تعریف درست کارکرد دانشگاه بازگردیم دیگر نیازی به این پسوندها نیست.
در دانشگاه کاشان تعداد شرکتهای منشعب از گروه فیزیک دانشکده علوم پایه بیشتر از تمامی رشتههای فنی مهندسی است.
دکتر سلطانی با توجه به نظر دکتر نجفی گفت: همانطور که زمانی مأموریت پژوهش علاوه بر مأموریت آموزشوپرورش به دانشگاهها افزوده شد و بهمرورزمان عنوان دانشگاه پژوهشی به دلیل مسجل شدن ذات آن برای جوامع علمی از بین رفت، عنوان دانشگاه کارآفرین نیز باگذشت زمان به همین صورت کمرنگ خواهد شد و به شکل طبیعی جزو وظایف دانشگاه شمارده خواهد شد. مبحث کارآفرینی در علوم پایه و علوم انسانی همانند علوم فنی مهندسی بهراحتی مطرح است. در دانشگاه کاشان تعداد شرکتهای منشعب از گروه فیزیک دانشکده علوم پایه بیشتر از تمامی رشتههای فنی مهندسی است. همچنین رشتههای شیمی، ریاضی و آمار بهشدت کاربردی و قابلاستفاده است. کاربرد ممکن است در برخی رشتهها، اقتصادی صنعتی و فنی باشد و در سایر رشتهها میتواند مفهوم کاربست و بهکارگیری در جامعه داشته باشد. در ایران همانند کشورهای شرقی آسیایی، گرایش به کمی گرایی بیشتر از کیفی گرایی است به همین دلیل تعداد پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد، بدون توجه به کیفیت و بومیسازی فزونی یافته است. بومیسازی، اجرای آزمایشی (پایلوت)، فرهنگسازی و سپس اجرا، مراحل اساسی فرایند پیادهسازی دانشگاه کارآفرین است. دانشگاههای صنعتی شریف، امیرکبیر، کاشان، علامه طباطبائی و فردوسی مشهد بهصورت پایلوت مفاهیم کارآفرینی را پیادهسازی کردند. در حال حاضر دانشگاه علامه که صرفاً دربردارنده رشتههای علوم انسانی و اجتماعی است، چهار مرکز شتابدهنده علوم انسانی و صدها شرکت دانشگاهی ایجاد کرده است. در فضای مهندسی و غیر مهندسی، موضوعات پژوهشی یک شرکت دانشگاهی ۴۰ درصد فنی و ۶۰ درصد موضوعات انسانی-اجتماعی است. مدیریت، مسائل بازار، مسائل مالی و سایر مسائل شرکت متعلق به علوم انسانی-اجتماعی است و اگر در صورت عدم وجود این موضوعات، شرکتهای فنی استارتاپی رقابتپذیر نیستند و دچار مشکل میشوند.
علت مهم قدرت دانشکدههای فلسفه، ادبیات، تاریخ و باستانشناسی غربی، توان تأمین منابع کافی برای پژوهشگران در راستای نیازها دانست.
دکتر نقی زاده، نکتهای را در خصوص ضرورت نفوذ کارآفرینی و جامعهمحوری در علوم انسانی اجتماعی خاطرنشان کرد و گفت به دلیل رفع نیاز شدید صنعت به حوزههای فنی-مهندسی، کارآفرینی خودجوش تجلی پیدا میکند. بخش مهمی از مسائل جامعهمحوری و کارآفرینی پاسخگویی به مسائل پاسخ داده نشده در رشتههای علوم پایه، علوم انسانی -اجتماعی است. برای مثال، بهرغم اهمیت رشته تاریخ در کشور ایران، تأمین منابع پژوهش لازم صورت نمیپذیرد و این به دلیل عدم راهاندازی سازوکار جامعهمحوری و کارآفرینی در دانشگاههاست. جامعهمحوری و کارآفرینی بیش از آنکه در حوزههای فنی مهندسی کارا باشد، در حوزههای علوم پایه، علوم انسانی و اجتماعی کاربردپذیر است. میتوان از دلایل مهم قدرت دانشکدههای فلسفه، ادبیات، تاریخ و باستانشناسی غربی را، توان تأمین منابع کافی برای پژوهشگران در راستای نیازها دانست.
در ادامه در مورد پیشنهاد دکتر موسوی فرد در خصوص درآمدزایی x مقدار در سال، دکتر سلطانی تأکید کرد مقررشده به دانشگاهها اعلام شود با توجه به پتانسیل موجود دانشگاه، بررسیهایی در خصوص ایجاد شرکت، شناسایی اساتید توانمند بخصوص اساتید جوان با درآمد پایین، صورت پذیرد.
دکتر سلطانی درزمینه کامنتی در خصوص اینکه نیازها رو چه کسی تعیین میکند؟ گفت: نیازهای حال توسط جامعه و نیازهای آینده (برانگیختگی فرصتها) توسط دانشگاه موردمطالعه قرار میگیرد. نیاز حال توسط جامعه تعیین و توسط دانشگاه کشف میشود. آن نیازی که جامعه حاضر به پرداخت هزینه است، نیاز واقعی است. اما نیازی که مورد استقبال مردم و حکومت قرار نگیرد، نشاندهنده نیاز غیرواقعی است و یک خواسته صرف است.
دکتر غفوری از دانشگاه شهید چمران اهواز بابیان اینکه کارآفرینی یک وسیله است نه یک هدف نهایی تصریح کرد: هدف نهایی خلق ثروت است. لذا اگر بجای کارآفرینی، ارزشآفرینی مطرح شود گویای هدف بهتری است. ایشان ضمن تأکید بر سخنان دکتر مهارتی در خصوص تولید ثروت از علم در دانشگاه و همچنین اشاره به موازی کاری آن با کارآفرینی، افزود ممکن است در برخی موارد این دو مقوله در تعارض با یکدیگر باشند. بهعبارتدیگر، در فرایند کارآفرینی، امکان پدیداری تکنولوژیهایی است که در نقطه مقابل اشتغالزایی میباشد و درعینحال به تولید ثروت میافزاید. آیا بهتر نیست بهجای واژه کارآفرینی از واژه ارزشآفرینی استفاده شود.
دکتر عابدینی، عضو هیئتعلمی بخش مهندسی راه و ساختمان دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز: بابیان اینکه بحران کرونا، چرایی وجود دانشگاه را تحتالشعاع قرار داده است، گفت در حال حاضر تنها چند دانشگاه مطرح، مراتب نسل اول آموزش، نسل دوم پژوهش، نسل سوم کارآفرینی و نسل چهارم جامعهمحوری را طی کردهاند. ریچارد فیمن که خاطرات تحصیلی خود را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته و گفته است از طرف آمریکا مأمور به اقامت در برزیل شده است. شرایط دانشگاههای ایران در مرحله آموزش به حفظ کردن متمایل است و کمتر به مرحله اجرایی برای حل مشکلات جامعه منتهی میشود. عملکرد یک سیستم توسط مؤلفههای چابک (دانشگاههای چابک) تعریف نمیشود بلکه مؤلفههای ضعیف، عملکرد سیستم را تعریف میکنند. وی با اشاره به یکی از اقدامات دانشگاهی در حوزه کارآفرینی و عدم بهرهگیری از آن توسط مسئولین گفت سیستم دانشگاهی کنونی با برنامه مخالف است و علت اصلی آن منطبق نبودن گفتار و کردار مسئولین کشور است. حاکمیت در دانشگاه بهصورت تهدید تعریف میشود تا فرصت. درعینحالی که نسبت به وضع موجود دانشگاهها منتقد هستم، به طی کردن مسیر توسعه و تعالی امیدوار هستم و دانشگاه میتواند با سرمایهگذاری و صرف هزینه در جامعه بروز و ظهور داشته باشد.
دکتر نقی زاده در خصوص آموزش گفت سطح آموزش در دانشگاههای ایران سطح بالایی است. و یکی از نشانههای آن جذب سریع و آسان دانشجویان ایرانی در بهترین دانشگاههای دنیا در قالب پست داک و phD است بطوریکه نزدیک به ترازهای بینالمللی است.شاید مجموع عملکرد دانشگاه پاسخگوی انتظارات ما نیست. همچنین مقالاتی که توسط پژوهشگران و محققان ایرانی چاپ میشود بازخورد سطح کیفی آموزشی نیز هست. بطوریکه رتبه ایران در جهان ازلحاظ کمی ۱۵ و ازلحاظ کیفی ۱۲ است و رشد قابلتوجهی در ۴ سال اخیر داشته است.
دکتر مهارتی، در پاسخ به اظهارات دکتر غفوری تأکید کرد مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها هدف غایی است. ارزش اصلی، ایفای نقش مسئولیتپذیری اجتماعی است. درنتیجه بهتر است از مفاهیم و واژههای قدیمی فاصله گرفته شود و فرهنگ کارآفرینی ترویج داده شود. تربیت کودکان در بستر خانواده، بازطراحی کتابها در آموزشوپرورش و سایر مسائل از ویژگیهای دانشگاه کارآفرین است. در این راستا، رسالت اصلی و فلسفه وجودی دانشگاهها باید شناخته شود. دغدغه دکتر عابدینی، بر اکوسیستم کارآفرینی معطوف است و نیاز به اسناد بالادستی و همت بیشتر در سطح کلان کشور دارد.
همچنین دکتر مهارتی در پاسخ به نظرات مطرحشده مبنی بر گفته معاون پژوهشی وزیر در خصوص مرجعیت علمی از سوی دکتر امیر رشیدی گفت شیوه پیادهسازی در جامعه با استفاده از دانش ضروری است و به معرفی کتابی تحت عنوان «برنامه جامع مرجعیت علمی در دانشگاه فردوسی مشهد» که دربردارنده ریز برنامهها، پروژهها، مبالغ و سایر برنامههای ضروری است پرداخت و چشماندازی برای دانشگاه در این زمینه محسوب میشود. بر این اساس، واحد برنامه، بودجه و نظارت راهبردی دانشگاه بر اساس خروجیهای مرجعیت علمی معاونت پژوهشی در هرسال، گزارشی از آن معاونت درخواست مینماید. برای تحقق مسئولیتپذیری و حضور در جامعه، مرجعیت علمی باید تحقق پیدا کند. کارآفرینی نوعی توانمندسازی دانشگاه است که دانشگاه را به مرجعیت تبدیل میکند و درنهایت موردقبول جامعه جهت عرضه نیازها میشود.
ایشان بر گفته دکتر نقی زاده در خصوص نگرانی برای از دست دادن جایگاه دانشگاه در جامعه تأکید کرد و افزود عمل نکردن به مسئولیتها سبب سلب جایگاه و اعتبار میشود و ابتداییترین مسئولیت جهت جلب اعتماد، توانمند کردن اعضای هیئتعلمی و ساختار دانشگاه است.
مهارتی همچنین به استناد کام نتهای مطرحشده درزمینه عملیاتی کردن دانشگاه کارآفرین گفت مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در این زمینه نقش بسزایی دارد و میتواند بستری جهت ارائه تجربیات دانشگاهیان فراهم آورد.
دکتر اکبری بعد از معرفی خود بهعنوان اولین فردی که آموزش کارآفرینی را در دانشگاه شیراز مطابق برنامه سوم توسعه، شروع کرده است گفت برای عملیاتی کردن دانشگاه کارآفرین، صرف تنظیم سند و ابلاغ آن به دانشگاهها کافی نیست. رویکرد دانشگاههای کنونی، استادمحوری است نه دانشجو محوری، و درخشش دانشجویان در دانشگاههای بینالمللی به معنای کارکرد صحیح آموزش نیست. هنوز دانشگاههای ایران بر مبنای هرم یادگیری، در سطوح پایین خود قرارگرفته و پیشرفتی حاصل نشده است. لذا مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بایستی مبتنی بر شواهد به مبحث کارآفرینی و جامعهمحوری و طرح برنامه بپردازد.
دکتر سلطانی، در خصوص نامگذاری دانشگاه ارزشآفرین (دکتر غفوری) گفت طی جلسهای برای نامگذاری نسل سوم، اسامی همچون دانشگاه ارزشآفرین، کارآفرین، ثروتآفرین، دانشگاه جامعهمحور و … موردبحث قرار گرفت و درنهایت دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین از سوی وزارت علوم منتخب شد. نکته دوم اینکه نامی که در دنیا برای این مفهوم بهکاربرده میشود Entrepreneurship University است که بهتر است در سرتاسر جهان از یک مفهوم برای کارآفرینی استفاده شود. البته در ایران، جامعهمحوری که مشخصه نسل بعدی است، در کنار کارآفرینی بهکاربرده میشود.
دکتر سلطانی، همچنین ضمن تأکید بر سخنان دکتر عابدینی در زمینه حفظیات دروس توسط دانشجویان گفت باید آسیبشناسی سطح آموزش صورت پذیرد تا به کارآفرینی منجر شود. همچنین میتوانند تأثیر و تأثر متقابل داشته باشند. ایشان با اشاره به تجربه خود در مقطع دکتری در دانشگاه سوئد گفت: دانشجویان مقطع کارشناسی در تکاپوی جستجوی موضوعات بکر و گذراندن واحدهای درسی مرتبط، برای تأسیس شرکت در آینده بودند. چنین روندی موجب درک مطلب واحدهای درسی و تمرکز بر آن مبحث اختصاصی از سوی دانشجو صورت میگرفت. پس کارآفرینی به فهم عمیق و درک دانشجو کمک مینماید و احساس نیاز و انگیزه دانشجو به علم را شعلهور میکند.
دکتر سلطانی در خصوص استقبال جامعه از دانشگاه کارآفرین به چگونگی تعریف دانشگاه کارآفرین اشاره کرد و گفت در دنیا ارتباط دانشگاه با جامعه، ۵ درصد بهصورت مستقیم (تحلیل کلی سیل خوزستان توسط دانشگاه تهران) و ۹۵ درصد به شکل غیرمستقیم از طریق شرکتهای فارغالتحصیلان و شرکتهای دانشگاهی امکانپذیر است و به رفع نیازهای مسائل جامعه میپردازند. همچنین ۶۰۰۰ شرکت دانشبنیان وجود دارد که از این بین ۴۰۰۰ شرکت در این بحران اقتصادی عملکرد خوبی ارائه دادهاند. ۱۰۰۰ شرکت استارتانی در زیستبوم نامناسب حاضر نیز وجود دارد که بیش از نیمی از آنها موفق عمل کردهاند. بنابراین زیستبوم کارآفرینی بایستی در کنار دانشگاه به شکل صحیح نمایان شود تا نتیجه تحقیقاتی دانشجویان و اساتید کاربردی شود.
در ادامه دکتر سلطانی ضمن تأکید بر نظری در زمینه اینکه دانشگاه برای جامعه هنوز بهصورت تهدید نیست گفت دانشگاه باید جایگاه خود را در جامعه بر اساس فعالیتها حفظ نماید و به سمت جلو پیش رود. همچنین تأکید کرد صدور صرفاً سند کافی نیست بلکه سند قابلیت همفکری از مفهوم کارآفرینی و جامعهمحوری را در مقال ویژگیهای بیشمار آن ایجاد مینماید.
بهعنوانمثال دانشگاه چالمرز سوئد در بیانیه راهبردی خود، جهتگیریهای کارآفرینی تعریف کرده است و اصراری بر استفاده از نام کارآفرینی ندارد و در ایران نیز این نام فقط از جهت شفافیت و روشن شدن مبحث مورداستفاده قرار میگیرد و در سالهای آتی این پسوند کنار گذاشته میشود.
سیاستگذاران ایران تفکر سیستمی ندارند. تحول دانشگاهها درگرو ارتباط صحیح دانشگاه با جامعه است. اگر دانشگاه کارآفرین بشود، بستری برای جامعهمحوری و تأثیرات بر جامعه پدید میآید. فرمایش حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر اداره جامعه توسط حوزه و دانشگاه، پیادهسازی نشده و حوزه و دانشگاه نقش جانبی در اداره جامعه دارند.
دکتر سلطانی، ملزومات و سازوکار حرکت دانشگاه به سمت کارآفرینی را خاطرنشان کرد و گفت افزون بر ارزشمند بودن تعریف واحد درسی، تحول در ده حوزه نیز موردنیاز است: ۱) آموزش: توسعه مهارتهای کارآفرینی در کنار توسعه مهارتهای فنی؛ دروس کارآفرینی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری؛ گرایشهای مرتبط؛ رشته دوم کارآفرینی؛ توسعه مهارتهای فرصتیابی تخصصی کارآفرینی؛ مهارت افزایی تخصصی، ۲) پژوهش: ارتباط با صنعت، ۳) کارآفرینی در دانشآموختگان، ۴) کارآفرینی در اساتید، ۵) نهادسازی در دانشگاهها، ۶) فرهنگسازی، ۷) توانمندسازی، ۸) نظام جذب و ارتقاء استاد مدیریت بودجه و منابع، ۹) مدیریت بودجه و منابع و ۱۰) برنامهریزی و مدیریت تحول متناسب با دانشگاه. پس باید مراحل درک صحیح مفهوم دانشگاه کارآفرین، بومیسازی، پایلوت آزمایشی، فرهنگسازی وسیع و پیادهسازی وسیع طی شود تا مسیر حرکت بهسوی دانشگاه کارآفرین تسهیل شود.
دکتر سالمیان پرسشی را مطرح کرد و گفت در حال حاضر بهترین کشورهایی که میتوانند با توجه به شرایط سیاسی اقتصادی ایران بهعنوان مدلی برای ارتباط دانشگاه با صنعت داشته باشند چه دانشگاههایی هستند؟ و همچنین معتقد است رویکردهای از پایین به بالا در ایران تابهحال جواب خوبی ندادند و نیاز به سیاستگذاری در رویکردهای بالا به پایین است. دکتر سلطانی به صحت هر دو روش اشاره کرد و گفت برخی دانشگاههای کشور همچون دانشگاه کاشان، دانشگاه علامه، دانشگاه فردوسی مشهد و … عملکرد پایین به بالا را در پیش گرفتند. اما در این زمینه ضمن اخذ تصمیم دانشگاه متناسب با استراتژیهای خود، باید به حفظ ارتباط با جامعه نیز اهمیت ویژهای قائل شود.
دکتر سلطانی در ادامه به پرسش دکتر چاپرک که آیا هیئتعلمی مثلاً کارآفرین دچار تضاد منافع نمیشود؟ هم از بودجه عمومی دریافت کند و همسود شخصی کسب کند؟ اشاره کرد و افزود کسب سود شخصی استاد دانشگاه از طریق شرکتهای دانشگاهی از طرف دانشگاه مدیریتشده و در غیر این صورت فرایندی اخلاق نیست. در چارچوب دانشگاه کارآفرین نیز این مشکل حلشده است. دانشگاه جهت محاسبه میزان سهام استاد در یک پژوهش چارچوب تعریف کرده است و نسبتاً بازگشت مالی مناسبی عاید دانشگاه میشود و به دلیل مدیریت تضاد منافعی وجود نخواهد داشت.
آقای دکتر فرهادی راد نیز در خصوص الگوی دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین گفت این مدل شبیه به مدل بارتون کلارک (۱۹۹۸) است که به شکل بومی ارائهشده است. دو رویکرد کلی انتخاب عمومی (Public Choice) و انتخاب بازار (Market Choice) وجود دارد. مبنای اداره دانشگاههای ایران از ابتدا بر اساس رویکردهای کلان آموزش عالی (تأمین مالی با دولت و برآورده کردن انتظارات دولت) است درصورتیکه مبنای دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین باید پیمانکار جامعه باشد. آیا سیاستگذاران وزارت عتف، انتخاب بازار را جایگزین انتخاب عمومی کردهاند؟ اولین شرط در مدل دانشگاه جامعهمحور و کارآفرین، تقویت هسته رهبری است یعنی صد درصد مدیران دانشگاههای جامعهمحور باید از حرفهایهای مدیریت انتخاب شوند. هنوز ساختار دانشگاه یک ساختار هرمی کارکردی است، آیا ساختار دانشگاه فرق کرده است؟ دکتر مرادی در جواب تصریح کرد: مدیریتهای حرفهای لازمه پیادهسازی دانشگاه کارآفرین است. و با تخصص در یک حوزه، مدیریت دانشگاه امکانپذیر نیست. بعضی از دانشگاههای دنیا برای مدیریت حرفهای از نیروی خارجی بهره میبرند و به استقلال دانشگاه کمک بسیاری میکند. آزادی عمل دانشگاه حاصل استقلال دانشگاه در اقتصاد و منابع مالی است.
دکتر نصیری در کامنتی اشاره کرد به نظر بنده مشکل عدم تفکر سیستمی بهمراتب بدتر از عدم وجود سيستم است. سیاستگذاران بايد تفکر سيستمي داشته باشند. دکتر نقی زاده هم با توجه به کامنت بالا گفت سیستم مالی و نظارت دولتی ریسکپذیر ندارد و لایه نظام سرمایهگذاری در نظام آموزش عالی برای تأمین منابع مالی وجود دارد: ۱) مبتنی بر گرنت؛ ۲)مبتنی بر شرکتهای دانشگاهی؛ ۳)مبتنی بر وی سی (ریسکپذیر). در دنیا حجم تأمین مالی مبتنی بر وی سی، بسیار ناچیز است. لایه اصلی که مبتنی بر گرنت و مبتنی بر شرکتهای دانشگاهی است مشکل عمده سرمایهگذاری در ایران است.
دکتر نقی زاده در پاسخ به نظر مطرحشده تحت اینکه لازمه کارآفرینی توسعه فرهنگ متناسب با آن و بهبود فضای کسبوکار است گفت عدم آمادگی صنعت برای تحقق کارآفرینی را رد کرد و گفت در حال حاضر، شرکتهای دانشبنیان تحققیافته از فارغالتحصیلان ، حداقل ۵ برابر یکی از دانشگاههای بزرگ ایران در همان حوزه درآمد کسب میکنند. متوسط جذب گرنت اساتید در بعضی از دانشگاههای بزرگ ده میلیون است. در گام اول با اصلاح سازوکار درونی دانشگاه در قالب جامعهمحور و کارآفرینی در دانشگاه، این امکان وجود دارد حداقل ۱۰ الی ۱۵ برابر به میزان گرنت فعلی در برخی دانشگاهها افزوده شود. دانشگاهی در داخل کشور وجود دارد که به ازای هر هیئتعلمی در سالهای مختلف بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ میلیون، جذب گرنت دارد. پسنیاز است سازوکار سایر دانشگاهها برای جذب گرنت تقویت شود. لایه دوم، مرتبط با صنعت بعد از ساماندهی سازوکار درونی است. بهطور مثال در سامانه ساتع به دستگاهها تحمیل شد با دانشگاه کار کنند. کل جذب مالی دانشگاه به ۳۰ درصد نمیرسد بطوریکه از ۲۰۰ میلیارد اعتبار بیش از ۷۰ میلیارد، جذب صورت نمیگیرد. لذا اصلاحات در بخش حوزه جامعهمحوری و کارآفرینی دانشگاه مقدم بر مطالبه گری صرف از صنعت است. پس بایستی ابتدا سازوکار داخلی در آموزش عالی همچون جذب پژوهشگر، دانشجوی پسادکتری، دستیار پژوهشی و توان انجام پروژههای تحقیقاتی گامبهگام به شکل صحیح اعمال شود تا فرایند ارتباط با صنعت شکل گیرد و درنهایت موجب ارزشآفرینی شود. برای نمونه، زیستبوم دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر نشاندهنده حرکت آن دانشگاه در زمینه کارآفرینی و جامعهمحوری است و در مقابل سبب جلب اعتماد جامعه به آنها شده است.
دکتر سالمیان براین عقیده داشت نسخه کارآفرینی و نوآوری در رشتههای مختلف متفاوت است..اما معاونت علمی با نسخه واحد و راهاندازی شتابدهندههای بدون برنامه و … کلاً جهت کارآفرینی رو عوض کرده و این شوآفها باعث زده شدن اساتید و دانشجوها شده. دکتر مهارتی، در خصوص نکته دوم دکتر سالمیان و جمعبندی مطالب جهت برداشت درک روشن و مشخص گفت ذیل برنامهها، سیاستها و ارزشهایی که تحت عنوان سند در مرکز تدوینشده است، دانشگاه فردوسی مشهد اقدام به طراحی اکوسیستم داخلی و اکوسیستم خارجی و احصاء مدل نموده است. این مدل میتواند برای دانشگاههای جامع و همتراز با این دانشگاه، مفید واقع شود. در ادامه این بحث، امید است باهمت مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، الگوهای عملیاتی تهیه و تنظیم شود. در سندنویسی بایستی برنامههای راهبردی بهصورت کمی و قابلاندازهگیری، قابلیت ارائه راهکارهای عملیاتی داشته باشند و تکتک وظایف برای واحدهای گوناگون مشخص باشد.
در ادامه نشست، نظراتی حول محور «آسیبشناسی آییننامه ارتقاء و جذب اعضای هیئتعلمی»، «اهمیت آموزش و نادیده گرفتن آن در کنار مباحث کارآفرینی»، «بایدها در مسیر جامعهمحوری و کارآفرینی دانشگاهها» موردتوجه قرار گرفت و دکتر سلطانی، در پاسخ به نظر تدوین سند گفت اقدام مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه سمینار دانشگاه صنعتی شریف توسط سازمان برنامهوبودجه در حال انجام است و یکی از خروجیهای آن، کلید مأموریت دانشگاه کارآفرین از سوی وزارت علوم بود که به این مرکز واگذار شد.
دکتر سلطانی در پاسخ به پیشنهاد دکتر صفر مبنی بر نحوه ارتقاء اساتید متناسب با شعارهایی که درزمینه کارآفرینی مطرح میشود همخوانی ندارد گفت: ارزیابی مدیران دانشگاه باید با توجه به این مباحث باشد. همچنین تنظیم سندی برای ستاد وزارت علوم صورت گرفته است.
برای جامعه، فرصتهای جدید را باید نگاه کرد و فقط به وضعیت کنونی توجه نشود. بهر حال ۶۰۰۰ شرکت دانشبنیان خروجیهای فارغالتحصیلان دانشگاهی است که نزدیک به ۴۰۰۰ شرکت با سرعت زیاد و توان اقتصادی بالا، در مسیر توسعه هستند و همچنین استارتاپها هم نتیجه فارغالتحصیلان است که نتیجه فضای دانشگاهی کنونی است. پس میتوان با گسترش فضای کارآفرینی، میزان خروجی را از یک درصد به ۲۰ درصد ارتقاء داد.
دکتر صفری نیز معتقد بود بخشهای زیادی نیازمند تغییر و هماهنگی با تحولات مختلف در دیگر نقاط دنیاست همچون آزادی عمل اساتید در انتخاب دانشجویان تحصیلات تکمیلی، تغییر شیوه ارزشیابی اساتید، آزادی عمل دانشگاهها و عدم دخالت دولت و نهادها در امور داخلی دانشگاهها، انتخاب روسای دانشگاهها و مسئولین بر اساس نظرات کارکنان دانشگاه، آزادی عمل دانشگاهها در انتخاب اساتید، دانشجویان و … و شفافیت در مسائل مختلف جامعه. دکتر صفری با توجه این پیشنهاد تأکید کرد دانشگاه کارآفرین بهمنزله موتور محرکی است که میتواند دانشگاه را به لحاظ اقتصادی توانمند نماید و به حل مسائل بیانجامد.
دکتر چاپرک در طرح کامنتی مبنی بر اینکه در بیشتر دانشگاهها طی دهه پیش رو با چالش کیفیت مدیریت (مدیریت با کیفیت پایین) در سطوح مختلف مدیریتی در دانشگاهها روبرو خواهیم بود گفت انتقال مدیریت به نسل جوان با تأخیر و سرعت کم در حال اتفاق است. لطفاً برای این موضوع چارهای اندیشیده شود. نسل جوان نه زمینه و نه آمادگی لازم را برای تصدی مدیریت ندارند و این برای آموزش عالی یک چالش جدی خواهد بود. دکتر سلطانی هم با استناد به تجارب دانشگاه کاشان گفت: در دانشگاه کاشان، ۵۰ تا از اساتید جوان با ۵ تا ۱۰ سال سابقه انتخاب شدند و برای آنها دورههای مدیریتی حرفهای گذاشته شد و بهتدریج در ساختار دانشگاه بکار گرفته شدند تا برای نسل آینده مشکل مدیریت باکیفیت حلشده باشد.
دکتر حافظی گفت باید به این مسئله به چشم یک اکوسیستم نگاه کرد شاید نگاه کردن به دید یک سامانه Muti agent نگاه کرد و با مشخص کردن هدف اصلی با استفاده از نظریه Game theory به دنبال راهحل بود و دکتر سلطانی ضمن تأیید بر این نکته گفت کارهای تحقیقاتی در این زمینه بهشدت موردنیاز است.
دکتر محمدجواد حجاری معتقد بر این عقیده بود آیا بهتر نیست بهجای هزینه کردن در ساخت دانشکدههای جدید، رشتههای جدید، یا ساخت ساختمانهای دانشگاهی در شهرهای کوچک (پیام نور و آزاد و دانشگاههای وابسته به دانشگاههای مادر) کارگاههای مولد تولیدی زیر نظر دانشگاه ساخت که منجر به اشتغال و تمرکززدایی و البته تولید ثروت محلی و به طبع آن ثروت کلان میشود! دکتر سلطانی در پاسخ به این نظر گفت در دانشگاه کار تولیدی انجام نمیشود و این سوءتفاهم از دانشگاه کارآفرین نشود. شرکتهای دانشگاهی که قاعدتاً دانشبنیان هم میشوند ممکن است در خارج از دانشگاه در شهرک صنعتی، کارگاه تولیدی ایجاد کنند. این شرکتها ازلحاظ تشکیلاتی ساختاری با دانشگاه مرتبط نیستند و به همین منظور فاصله دانشگاه با آموزش و پژوهش کم نمیشود.
دکتر سلطانی در خصوص نظر دکتر سالمیان مبنی بر نسخه واحد کارآفرینی و نوآوری و راهاندازی شتابدهندههای بدون برنامه گفت دقیقاً نباید به این صورت باشد و باید با برنامهریزی ابتدا مفهوم شکل بگیرد و سپس نهادسازی شود. در این زمینه آسیبشناسی از قبل انجامشده و در برنامههای استراتژیک وزارت علوم که مقررشده دریکی دو ماه آینده به دانشگاهها ارسال شود، واقعنگری صورت پذیرفته است.
بابیان اینکه تمام اساتید در دانشگاه درگیر کارآفرینی نمیشوند، تصریح کرد: آموزش، پژوهش و کارآفرینی سه مأموریت اساسی دانشگاه هستند. یک استاد ممکن است در مقام آموزش نمونه باشد و ۲۰ در صد از اساتید با گرایش آموزشی و ۳۰ درصد پژوهشی مآب وجود داشته باشد. دراینبین شاید ۱۰ یا ۲۰ درصد کارآفرین باشند و تناسب بین این اساتید در یک دانشگاه باید رعایت شود و اساس ارزیابی ارتقاء و ترفیع هم با توجه به گرایش استاد به مأموریت سهگانه، صورت پذیرد.